رئیس بخش تحقیقات بیابان مؤسسه تحقیقات جنگل و مراتع کشور با بیان اینکه متأسفانه در طول دو دهه اخیر وضعیت تالابها به دلیل مدیریت نامناسب آب و بهرهبرداریهای بیرویه بهگونهای شده که شاهد خشک شدن تالابهایی همچون گاوخونی، جازموریان، شادگان، بختگان و حتی دریاچه ارومیه بودهایم، میگوید: برای نمونه گاوخونی زمانی بیش از یک میلیارد مترمکعب آب به آن وارد میشد، این در حالی است که سال۱۳۹۲ شاهد خشکی کامل این تالاب بودیم و یا زایندهرود که جاذبه گردشگری اصفهان بود بهطور کامل خشک شد، بهطوری که آب به کشاورزان در شرق اصفهان هم نمیرسد.
محمد خسروشاهی در گفتوگو با قدس با تأکید بر اینکه بررسیها درخصوص خشک شدن تالابها نشان میدهد عوامل اقلیمی و انسانی دو عامل تأثیرگذار برای خشکی این تالابها هستند، میافزاید: البته باید عنوان کرد در بیشتر تالابها ۷۰درصد این عوامل به عوامل انسانی مربوط میشود، اگرچه خشکسالی بیتأثیر نبوده و در این زمینه شاهد فشار به آبهای زیرزمینی نیز بودهایم، اما متأسفانه قسمت زیادی از این موضوع به مدیریت نادرست آب در بخش کشاورزی برمیگردد که در سالهای اخیر به کانونهای تشکیل گردوغبار تبدیل شدهاند.
وی عنوان میکند: بهطور کلی در بحث اصلی خشک شدن تالابها اگر چه اقلیم تغییراتی را به وجود آورده و برخی به خاطر فرار از مسئولیت میخواهند این موضوع را به گردن اقلیم بیندازند، اما اینگونه نیست و بخش زیادی از این مسئله به مدیریت نادرست منابع آب برمیگردد.
تأثیر ۷۰ درصدی عامل انسانی در نابودی تالابها
این پژوهشگر با تأکید براینکه در تالاب گاوخونی، مهارلو، بختگان، جازموریان و دریاچه ارومیه از تمام جنبهها بررسیهایی انجام شده و به این موضوع رسیدهایم که بیش از ۷۰درصد از خشک شدن این تالابها به مدیریت سرزمین و مدیریت نامناسب آب مربوط میشود، ادامه میدهد: براساس بررسیها در تالاب گاوخونی یا تالاب بختگان اگر چه بارندگی تأثیراتی خیلی جزئی داشته و دما افزایش پیدا کرده، اما این کمبود باران موجب نمیشود تالاب خشک شود و یا حقابه آنها تأمین نشود.
وی میافزاید: به گفته خود وزارت نیرو در بالاتر از تالاب گاوخونی در اصفهان ۲۰هزارهکتار برنجکاری درحال انجام است و علاوه بر آن، سدهایی هم در این مناطق ساخته شده و این همه درحالی است که متأسفانه مدیریت نادرست منابع آب هم موجب شده حقابه این تالابها تأمین نشود.
رئیس بخش تحقیقات بیابان مؤسسه تحقیقات جنگل و مراتع کشور با اشاره به خشک شدن دریاچه ارومیه و اینکه ساخت سدهای متعدد و بزرگراهی از وسط آن و نیز هزاران چاه غیرمجاز در گستره آبخوان، آن را به نابودی کشانده، میگوید: از سالها پیش درباره خشک شدن دریاچه ارومیه اخطارها داده میشد؛ وقتی خود وزارت نیرو آمار میدهد بیش از ۸۰هزار حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق در بالادست این تالابها و دریاچهها حفرشده، آیا نباید پرسید چرا جلو این موضوع از همان ابتدا گرفته نشد.
خسروشاهی با اشاره به اینکه مگر فاصله دریاچه وان ترکیه با دریاچه ارومیه بیش از ۱۵۰کیلومتراست، میگوید: اگر اقلیم سبب خشک شدن دریاچه ارومیه شده چرا برای دریاچه وان در ترکیه اتفاقی نیفتاده است؟ وقتی میبینیم در بالادست ۳۲ رودخانه اصلی که به این دریاچه آب وارد میکردند سد و یا بند خاکی ایجاد کردهاند، آیا این چیزی جز سوءمدیریت است؟
وی با تأکید براینکه همه تقصیرها را نمیشود به گردن اقلیم انداخت، ادامه میدهد: بیش از ۷۰درصد از خشکی تالابها به عوامل انسانی برمیگردد و شاید تنها کمتر از ۳۰درصد از این موضوع به مسائل اقلیمی مربوط باشد.
این پژوهشگر به تأمین نشدن حقابه تالابها به عنوان یکی دیگر از عوامل خشکی تالابها اشاره میکند و میگوید: وظیفه اصلی تأمین حقابه به عهده وزارت نیرو است، اما باید دید چرا این اتفاق نمیافتد و خود وزارت نیرو در بالادست سد میزند و میگوید من در پاییندست آب مورد نیاز را رها میکنم؛ تالابها یک حقابه طبیعی دارند که این حقابه را وزارت نیرو به گردن وزارت کشاورزی و وزارت کشاورزی به گردن وزارتی دیگر میاندازد.
وی با بیان اینکه در کشورهای خشک اگر مقدار آب قابل استحصال تا ۴۰درصد مصرف شود، وضعیت پایداری به وجود میآید، میافزاید: در خاورمیانه بهخصوص ایران مصرف آب کشاورزی معادل ۹۰درصد است، این در حالی است که در دنیا این مقدار معادل ۴۰درصد است، ایران مقام چهارم را در زمینه مصرف آب در دنیا را دارد و ما در شرایط بحران آب قرار گرفتهایم.
خسروشاهی بیان میکند: ما باید مدیریت درستی داشته باشیم و وزارت نیرو بیشتر به موضوع تأمین حقابه توجه کند و از آن طرف، وزارت جهاد کشاورزی قدر این آب را بداند و به سمت کشتهای کمآببر برود؛ اگر همین کشت برنج در بالاسر اصفهان متوقف شود حقابه تالابهای آن منطقه تأمین میشود.
تالابهای کشور زیرخط قرمز هستند
یک فعال محیط زیست هم با بیان اینکه ما با تالابها به عنوان یکی از زیباترین اکوسیستمهای طبیعی زیست محیطی مهربان نبودیم، عنوان میکند: ما تالابهایی داریم که آب آن را ۴۰ تا ۵۰ کیلومتر برای کشاورزی میبرند، مثل تالاب اراک و در بقیه تالابها هم آب آنها را منتقل میکنیم و این موجب شده کمکم تمام تالابها از بین بروند.
اسماعیل کهرم با ابراز نگرانی درباره وضعیت تالابها در کشور و با تأکید بر اینکه ما آنطور که باید و شاید به تالابها توجه نمیکنیم و براساس نظر کارشناسان، تمامی تالابهای ایران زیر خط قرمز هستند، ادامه میدهد: تالابها در کشور اهمیت حیاتی دارند، اما مورد توجه قرار نمیگیرند؛ این بحرانها تاحدودی به دلیل کاهش نزولات آسمانی و ورود به چرخه خشکسالی است، اما قسمت عمده آن به دست خود ما با تأسیس و تحمیلاتی است که بر تالابها اعمال میکنیم.
وی برداشت بیرویه و غیرقانونی در بالادستها، کاهش آب ورودی، تغییراقلیم و خشکسالی و تأمین نشدن حقابه طبیعی را از چالشهایی عنوان میکند که حیات تالابها را به خطر انداخته و به قدس میگوید: عمده دلایل از بین رفتن تالابها عملکرد انسان است، ورود آلایندههای مختلف، رعایت نکردن ملاحظات زیست محیطی در پروژههای عمرانی، سدسازی، حفرچاههای غیرمجاز، شکار و صید غیرمجاز و بیرویه، بهرهبرداریهای نامناسب از منابع آبهای زیرزمینی در اطراف تالابها، واگذاری اراضی اطراف و تغییر کاربری زمینها از مهمترین دلایلی است که تالابهای ایران را به نابودی کشانده و یا با خطر مرگ مواجه کرده است.
کهرم تغییرآب وهوا، افزودن به سفره آب زیرزمینی، فراهم کردن یک ایستگاه برای جانوران و گیاهان تالابی، انواع پرندهها و ماهیها که موجب افزودن به نعمت سفرههای حاشیهنشینان میشود و نیز جلوگیری از سیلابها را از فواید وجود تالابها میداند و میافزاید: سیلاب که در زمین جاری میشود و با سرعت میآید وقتی به تالابها میرسد یکمرتبه متوقف میشود، بسیاری از این فواید که برای ما هنوز کشف نشده، از مزایایی است که تالابها در اختیار ما میگذارند و در صورت از بین رفتن آن، دچار انواع بلاها خواهیم شد.
وی تأکید میکند: به غیر از عوامل طبیعی مانند خشکسالی که تالاب را از بین می برد عواملی مانند جادهسازی، استخراج بیش از حد آب و سد زدن بر رودخانهها بدون لحاظ کردن حقابهها نیز موجب شده تالابهای ایران با وضعیت اسفبار کنونی مواجه شوند.
این کارشناس محیط زیست، ساختوساز سدها در اطراف تالابها و روی رودخانهها که شریان اصلی تالابها هستند را از دلایل بحرانی شدن وضعیت تالابها عنوان میکند و ادامه میدهد: نمونه چنین اقدامی ساخت ۳۶ سد روی رودخانههایی است که ۵میلیارد مترمکعب از آب دریاچه ارومیه را تهیه میکردند و اکنون به یک میلیارد مترمکعب رسیده است.
وی ادامه میدهد: اگر تالاب دریاچه ارومیه خشک شود و تمام قشر میلیونها سال نمک را باد پراکنده کند، یک باغ و یک درخت در آذربایجان غربی باقی نخواهد ماند.
حقابهای که تأمین نمیشود
کهرم با گلایه از اینکه هیچ برنامه جامعی در خصوص حقابه تالابها وجود ندارد به در معرض خطر و نابودی قرار گرفتن تالابها اشاره میکند و ادامه میدهد: بسیاری از تصمیمها در اتاقهای بسته گرفته میشود که کارشناسان به آن هیچ راهی ندارند، در چنین شرایطی است که مشخص میشود کار کارشناسی صورت نگرفته و نظر کارشناسان و آبشناسان لحاظ نشده است.
وی با تأکید بر اینکه این تصمیمات نه چندان سیاسی و ۱۰۰درصد اقتصادی غیر از زیان نتیجهای نخواهد داشت، میگوید: نمونه آن دریاچه ارومیه است که برخی راهکارها چنان غیرعملی، جاهطلبانه و غیرعلمی است که به هیچ وجه رفع مشکلی از دریاچه نکرده است.
این فعال محیط زیست به خشک شدن تدریجی تالاب انزلی هم اشاره کرده و میگوید: درحالی این تالاب اوضاع نابسامانی دارد و نیازمند مراقبت است که نه تنها مراقبتی از این تالاب نمیشود بلکه میبینیم اقداماتی صورت میگیرد که موجب تخریب بیشتر این تالاب مهم بینالمللی میشود.
وی ادامه میدهد: وقتی تالاب هامون در سیستان و بلوچستان خشک شد، ۲۴۰هزار نفر از ساکنان آن منطقه، مکان زندگی خود را از دست دادند، مزارع آنها خشک شد و مجبور شدند به نقاط دیگری مهاجرت کنند.
تالاب گاوخونی هم اوضاع اسفناکی دارد و در معرض خشکی کامل است. آنهایی که باید حقابه آن را تأمین کنند، باید حقابه گاوخونی را همانند یک دریاچه معتبر در نظر میگرفتند. پیامدهای فراوان زیست محیطی خشک شدن این تالاب، شهرستانها و روستاهای اطرف آن را فراگرفته و آثار زیانبار خشک شدن این تالاب که درست در مرکز ایران قرار دارد، فقط منحصر به تالاب نیست، بلکه یک محوطه بسیار وسیع که از رطوبت آن زنده نگه داشته میشد، محروم خواهد شد.
برخی تالابها محل توقف و استراحت بسیاری از پرندگان مهاجری است که ۹۰۰ -۸۰۰ کیلومتر پرواز میکنند تا به تالاب برسند. بهتازگی در اطراف تالاب گاوخونی جسد پرندههایی پیدا شده که میآیند تا به تالاب برسند، اما آبی در تالاب وجود ندارد.
نظر شما